برای ما كه از نعمت شنوایی بهرهمند هستیم و هر لحظه اراده كنیم مقاصد و امیال خود را در قالب كلمات و جملات به دیگران میگوییم، اندیشه اینکه شنوایی و زبان چه نقش مهمی در زندگی افراد دارد، بدون شك میسر نیست؛ ولی اگر نظریه دانشمندان را درباره رابطه میان زبان و اندیشه بپذیریم و اهمیت زبان را در امور اجتماعی بررسی كنیم،
به این حقیقت بیشتر پیخواهیم برد كه گروه ناشنوا كه به سبب محرومیت از حس شنوایی، قادر به تكلم نیز نمیباشند، زندگی سختی را میگذرانند.
حس شنوایی و زبان، دو عامل مهم یادگیری محسوب میشوند و فقدان آنها كوشش شخص را در امر یادگیری، بیش از حد تصور مشكل میسازد و چهبسا برای عدهای غیرممكن مینماید. از طرفی زبان، یكی از عوامل متحد ساختن گروههای اجتماعی است و کسی كه از این وسیله اتحاد محروم است، به ناچار باید بار سنگین زندگی را بیش از دیگران در تنهایی به دوش كشد و سختی و محرومیت را حس كند.
میان حس شنوایی و بینایی شباهتهای فراوانی دیده می شود. این دو وسیله هایی هستند که بیش از حواس دیگر ما را در جریان اطلاعات و تجربه های جهان پیرامون و محیط زندگی قرار می دهند. چون محرّک اصلی آنها اغلب در فاصله های مکانی دور قرار دارد، گاهی آنها را حواس دور نیز نامیده اند. بینایی و شنوایی هر دو بر اثر حرکتهای موجی در جوّ به فعالیّت درمی آیند، از همین روست که درباره آنها از «امواج نوری» و «امواج صوتی» سخن به میان می آورند.